ادبیات
نظری تحقیق و پیشینه آموزش پیش دبستانی و یادگیری مهارتهای روانی-حرکتی
ادبیات نظری تحقیق و پیشینه آموزش پیش دبستانی و یادگیری مهارتهای روانیحرکتی |
![]() |
دسته بندی | علوم انسانی |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 97 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 103 |
ادبیات نظری تحقیق و پیشینه آموزش پیش دبستانی و یادگیری مهارتهای روانی-حرکتی در 103 صفحه در قالب ورد قابل ویرایش.
فهرست مطالب و بخشی از متن :
مبانی نظری وپیشینه تحقیق آموزش پیش دبستانی و یادگیری مهارتهای روانی-حرکتی
فهرست مطالب:
- خلاصه ای از فصل دوم
تاریخچه آموزش پیش دبستانی
- مارتین لوتر
کمینوس
- جان لاک
- پستالوزی
- رابرت آون
تعریف دوره پیشدبستانی
ویژگیهای کودک در دوره پیشدبستانی:
ب) رشد حرکتی
1- رشد حرکتی درشت
2- مهارتهای حرکتی ظریف
3- تفاوتهای فردی در مهارتهای حرکتی
اهداف دوره پیشدبستانی
مهارتهای روانی ـ حرکتی در دوره دبستان
1- تعریف مهارتهای روانی ـ حرکتی
2- نظریههای کسب مهارتهای روانی ـ حرکتی
تحول حرکت در کودکان دبستانی
مهارتهای روانی ـ حرکتی
جدول 2- مقولههای اصلی در حوزه روانی ـ حرکتی (لطف آبادی، 1375؛ ص 27)
- سازگاری اجتماعی
روابط با همسالان
جدول 1-2: شاخصهای رشد رفتار طبیعی
جدول 2-2 مراحل رشد روانی ـ اجتماعی اریکسون (به نقل از کاپلان و سادوک، 2003، ص 85).
2- نظریة روان شناسی فردی آدلر1
وظیفه مهدکودک و مراکز پیش دبستانی از دیدگاه آدلر
جدول شماره 2-3- تشخیص هدفهای کودکان ناسازگار (درایکرز و کاسل، 1378، ص 69)
3- نظریههای رفتاری
4- نظریههای خانواده درخصوص ناسازگاری
- نظریه شناختی
پیشینه پژوهش
منابع فارسی
منابع لاتین
بخشی از متن :
- خلاصه ای از فصل دوم
در این فصل ابتدا به تاریخچة آموزش پیش دبستانی پرداخته خواهد شد. در بحث از تاریخچه سعی می شود از اندیشه های تاثیرگذار در فرایند شکل گیری آموزش پیش دبستانی استفاده شود. علاوه بر این دوره پیش دبستانی در حدود سنی آن که مودر اختلاف نظر است، تعریف میشود. ویژگی های کودکان در دوره پیش دبستانی اعم از رشد جسمانی، رشد حرکتی به دنباله مباحث گفته شده میآید. از مولفه های مهم هر دورة آموزشی، بیان اهداف آن دوره است. بحث اهداف دورة پیشدبستانی در ادامه فصل گفته می شود و سپس دو متغیر اصلی پژوهش یعنی مهارتهای روانی ـ حرکتی و سازگاری اجتماعی بحث خواهند شد. دربارة مهارتهای روانی ـ حرکتی سعی شده دیدگاههای مختلف ارائه شود و همچنین دربارة سازگاری اجتماعی، در بحث مهارتهای روانی ـ حرکتی، دیدگاه گزل و در بحث سازگاری اجتماعی، دیدگاه آدلر زیربنای تئوری این پژوهش قرار گرفته اند. در بخش پیشینه پژوهش نیز سعی شده تا جای ممکن سیمای فعلی پژوهشهای داخلی و خارجی ارائه شود.
تاریخچه آموزش پیش دبستانی
تعلیم و تربیت انسان از بدو تولد تا پایان زندگی ادامه دارد و درخصوص شیوههای یادگیری و یاددهی انسان، نظرپردازیهای گوناگونی صورت گرفته است. سالهای زیادی مردم بر این باور بودندکه کودکان به صورت افراد بالغ پیش ساخته، اما مینیاتوری به دنیا می آیند. این دیدگاه در قرون وسطی غالب بود و چنین فرض میشد که کودک، بزرگسال کوچک است و از نظر شیوه رفتار نیز با او مثل بزرگسال رفتار میکردند. به محض اینکه کودکان میتوانستند راه بروند و گفتگو کنند، به اجتماع بزرگسال میپیوستند، در بازیهای آنان شرکت میکردند، به کارهای آنان مشغول میشدند و مثل آنها لباس میپوشیدند. در اصل، مردم بین کودکان و بزرگسالان تفاوتی قائل نبودند. نظر آنان چنان بود که گویا از ابتدا، بدن و شخصیت کودکان از روی طرح بزرگسالان پیشسازی شده است. (کرین، 1371؛ کارین1، 2000).
به تدریج بر اثر تلاشهای افرادی نظیر روسو، پستالوزی و هربارت، این دیدگاه شکل گرفت که کودک همان بزرگسال کوچک نیست، بلکه ویژگیها و خصوصیات منحصر به فردی دارد که او را از بزرگسالان کاملاً متمایز میکند. فروبل در راستای تقویت این دیدگاه و از سکه انداختن دیدگاه رایج پیش ساختهنگری، اولین کودکستان را به نام «باغ کودکان» بوجود آورد و اعتقاد داشت برای آموزش کودکان باید محیط غنی شده ای فراهم کرد. کودکستانها در اوایل قرن بیستم، تحت نفوذ و تاثیر نظریهپردازانی چون ماریا مونته سوری دچار تغییراتی شدند و خود ماریا مونته سوری تحت تاثیر سگن و ایتارد بود و از تجارب و یافتههای آنان استفاده کرد. بعد از 1940، کودکستانها گسترش یافتند و افرادی چون جان دیویی، متفکر و نظریهپرداز آمریکایی، ایدههای ارزشمندی در این خصوص ارائه دادند و یکی از شاگردان جان دیویی، اندیشههای او را دنبال کرد که نتیجه این کوششها، تاسیس رشته آموزش و پرورش پیشدبستانی در دانشگاهها بود و این شاگرد فعال و نوآور کسی نبود جز «پتی اسمیت میل». به هر حال، ظهور کودکستان در ابتدا بر محورهایی چون ارتباط با خانواده، آموزش والدین و رفع مشکلات آنها متمرکز بود، ولی از آن زمان تا به حال کودکستانها دچار تغییرات زیادی شدهاند. (مفیدی، 1372)
شورتز1 (به نقل از رئوف، 1370) نخستین کودکستان را در آمریکا تاسیس کرد و این کار مورد استقبال زیادی قرار گرفت. در اوایل قرن بیستم، دانشگاههای زیادی در کشورهای اروپایی و آمریکایی دست به اقداماتی درخصوص تعلیم مربیان زدند که به امر آموزش و پرورشِ پیشدبستانی مشغول شوند. در اثر رشد کودکستانها و بروز جنگ جهانی دوم، آموزش پیشدبستانی مورد توجه بیشتر قرار گرفت و تغییرات جوامع، لزوم برنامهریزی جدیتر را در این باره تقویت کرد.
در کشور انگلستان، آموزش قبل از دبستان، به صورت مراکزی از جمله مهد کودک و کودکستان ارائه میشود و در برخی از مراکز این کشور، چنین موسساتی در داخل مدارس ابتدایی تاسیس شدهاند و حیطه سنی آموزش قبل از دبستان در این کشور، سنین 2 تا 5 سالگی را دربر میگیرد. در سال 1870 قانونی وضع شد مبنی بر اینکه تحصیلات دورة ابتدایی در 5 سالگی شروع شود و بعداً مقرر گردید تا سن 11 سالگی بایستی تحصیلات ابتدایی به پایان برسد. (بازرسان سلطنتی انگلستان، 1373). در کشور سوئد، اولین مرکز خدمات دوران اولیه کودکی در سال 1854 گشوده شد و در سال 1890، اولین کودکستان مبتنی بر اندیشه های فروبل در این کشور تاسیس گردید. و در اوایل سالهای تاسیس، این مراکز به کودکان متعلق به خانوادههای ثروتمند اختصاص داشتند. علاوه بر استفاده از نظریات فروبل در سیستم آموزشی سوئد، اندیشههای مونته سوری نیز آموزش پیشدبستانی این کشور تاثیر گذاشت. شاید بتوان حدس زد که دلیل تداوم اندیشههای فروبل، ظهور نظریهپردازانی چون اریکسون، گزل، پیاژه بوده است. همچنین در راستای گسترش مراکز پیشدبستانی، کشور سوئد همگام با بسیاری از کشورها، در سال 1991 اعلام کرد که تمامی کودکان بالای سن 18 ماه را در مهدکودکها میپذیرد، به شرط اینکه والدین مشغول به تحصیل یا کار باشند. نظام آموزشی کشور سوئد، تحت تاثیر اندیشههای فروبل رویکردی رشد محور ارائه داد. علاوه بر این، از کتابهای مخصوص خواندن، نوشتن و حساب کردن که بدین منظور طراحی شده اند، استفاده میکند. به دلیل تاکید خاص آموزش و پرورش پیشدبستانی در کشور سوئد، بر روی مسائل فرهنگی از موسیقی، نمایش عروسکی، آواز خواندن و هنرهای نمایشی تاکید میشود و هدف این آموزشها، ایجاد روحیه دموکراسی، برابری و مسئولیت است. (پاکاریان، 1376).
در این بخش به معرفی مختصر اندیشهپردازانی که در شکل گیری امروزی ایده های مربوط به آموزش پیشدبستانی نقش داشته اند، می پردازیم.
- مارتین لوتر
مارتین لوتر از صاحبنظران قدیمی است که در زمینه تربیت کودک نظرپردازی کرده است. شاید بتوان او را به نوعی از نخستین کسانی دانست که به اهمیت این دوران پی برده است. او از نخستین کسانی است که به ارزش آموزش و پرورشِ کودک، در زمان رنسانس پی برد و در بیان اهمیت این دوره می گوید: «چون پدران و مادران اغلب نادان، خودخواه و گرفتار هستند، وظیفه شهرداران است که آنها را وادار کنند تا کودکان خود را به آموزشگاه بفرستند. برای آماده کردن افراد جهت کارهای مختلف، باید آموزشگاههای مخصوص برپا کرد و به کودکان با استعداد و باهوش امکان داد تا به تحصیلات عالی بپردازند. روش آموزش باید متکی به میل و ذوق کودک و از روی عقل و دلیل انتخاب شده باشد (پارسا، 1367).
- کمینوس
کمینوس در سال 1992 دیده به جهان گشود. او اهل چکسلواکی بود و زندگی خود را به عنوان معلم مدرسه و نویسنده سپری کرد و علاوه بر این به رسالت انسان، اعتقادی قوی داشت. او معتقد بود همه کودکان از فقیر تا غنی، دختر و پسر، باهوش و کم هوش، باید از خدمات آموزشی بهرهمند گردند. وی اولین کتاب مصور را برای کودکان به رشته تحریر درآورد و هدفش از آموزش، کسب دانش، اخلاق و مذهب بود و بر این اندیشه اصرار میورزید که آموزش باید، انسان را برای زندگی کردن آماده سازد. او اعتقاد داشت که بهترین دوره تربیت، دوره کودکی است که آغاز زندگی و بهار عمر است. سفارش می کرد که موضوعات درسی را باید متناسب با سن کودکان برگزید و به هیچ وجه نباید دروسی را که کودک از درک آنها عاجز است به او آموزش داد. او مخالف حفظ کردنِ طوطی وار مطالب بود و تاکید داشت که آموزش دروس باید مبتنی بر درک مطلب و حرکت از سمت یادگیریهای حرکتیِ ساده به سمت مهارتهای حرکتیِ پیچیده باشد. او در فرآیند یادگیری نقش کودکان را فعال فرض می کرد و معلم را راهنمای کودک در انجام این نقش فعال می دانست (نقیب زاده، 1376).
- جان لاک
جان لاک در سال 1623 در انگلستان متولد شد و تا 14 سالگی در خانه آموزش دید و موفق شد در 20 سالگی به دانشگاه وارد شد. این فیلسوف انگلیسی اعتقاد داشت که درک و شناخت ناشی از تجارب شخصی، از محیط خارجی و اجتماعی حاصل می شود و ارائه دهنده فرضیه «لوح سفید» بود که براساس آن، بر اهمیت حواس در شکلگیری شناخت تاکید میکرد. او با ایدههایی که سرشت انسان را پلید و شرور میدانستند و آبشخور آنها دوران تاریک قرن بیستم بود، به شدت مخالفت می کرد و به پاکی طبیعت انسانی، اعتقادی راسخ داشت. (مفیدی، 1372؛ کرین، 1371). از نظر جان لاک، محیط، شکلدهنده شناخت انسان محسوب میشود و کاربرد این دیدگاه در اصول نوین آموزشی به خوبی منعکس شده است. انجام تمرینات حسی و حرکتی یکی از ویژگیهای برجسته کاربرد تئوری او در آموزش و پرورش است و کارهای مونته سوری تحت تاثیر ایدههای جان لاک شکل گرفتهاند. مفاهیمی نظیر تعلیم و تربیت جسمانی، یادگیری از طریق عادت، عدم تحلیل یادگیری، سودمندی احترام به کودک، پرورش استدلال و برهان، ریشه در تئوری جان لاک دارند. موثرترین راه برای تربیت کودک، عمل و رفتار است نه زبان و گفتار. وی پرداختن به ریاضی را بهترین راه اندیشهورزی می دانست و مسایل قابل توجه او عبارتند از (به نقل از مفیدی، 1372):
- بدنِ سالم، زیربنای رشد عقل سالم است.
- استفاده از تمرین و تکرار به منظور یادگیری و ایجاد عادات مطلوب در کودکان.
- به کار نبردن روشهای تحمیل و اجبار در یادگیری کودکان.
- استفاده از بازی برای تسهیل یادگیری کودکان.
- استفاده از مهر و محبت واقعی به عنوان راهی برای نفوذ بر فکر و ذهن کودک.
1 Carin
1 Shurtz